آخرین ملاقات
نویسنده:
آلفرد هیچکاک
مترجم:
هادی صداقت(صادق هدایت)
امتیاز دهید
✔️ بریده ای از کتاب:
در جریان سالهای 1935 بود که هیتلر خدمت سربازی را در آلمان اجباری اعلام کرد و من در آن زمان بیست و دو سال داشتم. در همان سال بود که من پی بردم که "اسکات فیتزجرالد" آنطور که خیلی از مردم تصور می کردند، نمرده است. او هنوز در اشویل در کارولینای شمالی میزیست. من که از نیواورلئان به طرف شمال می رفتم، یک روزنامه نیویورک پست خریدم و در صفحات اول آن بود که مطلبی راجع به فیتزجرالد توجه مرا جلب کرد:
"دیشب شاعر معروف سالهای پس از جنگ، اسکات فیتزجرالد، چهلمین سال تولد خود را در اطاق خویش در یک مهمانسرا واقع در گروپارک در آشویل جشن گرفت. او دیروز مانند سایر مردم زندگی کرد. گوئی که از بیماری مهلکی که از دو سال پیش او را بستری ساخته بود، دیگر اثری باقی نیست."
خواندن این مطلب بی اختیار مرا به یاد گذشته انداخت. وقتی که ترنی که مرا به آشویل می برد، در ایستگاه راه آهن این شهر متوقف شد...
بیشتر
در جریان سالهای 1935 بود که هیتلر خدمت سربازی را در آلمان اجباری اعلام کرد و من در آن زمان بیست و دو سال داشتم. در همان سال بود که من پی بردم که "اسکات فیتزجرالد" آنطور که خیلی از مردم تصور می کردند، نمرده است. او هنوز در اشویل در کارولینای شمالی میزیست. من که از نیواورلئان به طرف شمال می رفتم، یک روزنامه نیویورک پست خریدم و در صفحات اول آن بود که مطلبی راجع به فیتزجرالد توجه مرا جلب کرد:
"دیشب شاعر معروف سالهای پس از جنگ، اسکات فیتزجرالد، چهلمین سال تولد خود را در اطاق خویش در یک مهمانسرا واقع در گروپارک در آشویل جشن گرفت. او دیروز مانند سایر مردم زندگی کرد. گوئی که از بیماری مهلکی که از دو سال پیش او را بستری ساخته بود، دیگر اثری باقی نیست."
خواندن این مطلب بی اختیار مرا به یاد گذشته انداخت. وقتی که ترنی که مرا به آشویل می برد، در ایستگاه راه آهن این شهر متوقف شد...
آپلود شده توسط:
اسپارتاکوس
1390/09/23
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آخرین ملاقات